تصويرسازي كتاب كودك


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



به وب سایت من خوش امدید تنها وبلاگ آموزشي اصول تصويرسازي براي هنرجويان گرافيك و تصويرساز اميدوارم مورد استفاده هنرجويان جوان قرارگرفته باشد. ليلا رخشي قاضياني بابيش از بيست سال سابقه هنري در هنرها تجسمي وفعاليت در زمينه گرافيك ، نقاشي ، عكاسي ، تصويرسازي شركت در جشنواره و برپايي نمايشگاه انفرادي و گروهي دررشت ، اراك ، تهران






نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)
122

آمار مطالب

:: کل مطالب : 110
:: کل نظرات : 0

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 4

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 6
:: باردید دیروز : 0
:: بازدید هفته : 6
:: بازدید ماه : 18
:: بازدید سال : 89
:: بازدید کلی : 5807

RSS

Powered By
loxblog.Com

اصول تصويرسازي

تصويرسازي كتاب كودك
سه شنبه 7 ارديبهشت 1395 ساعت 12:3 | بازدید : 83 | نوشته ‌شده به دست ليلارخشي قاضياني | ( نظرات )

بديهي است كه تاريخچه تصويرگري كتاب كودك با پيشرفت هاي فني هنر گرافيك ارتباطي تنگاتنگ دارد ، با اين حال شكي نيست كه سال ها پيش از ظهور نخستين فرايند ابتدايي چاپ ، كودكان از اشتياق وسوسه ي بزرگترها براي انتقال داستان ها به ايشان از راه چشم ، هم لذت برده و هم چيزهايي ياد گرفته اند . در بهترين شكل آن ، اين فرضيه قابل ذكر است كه هنرمند به دنياي كودكان توجه داشته باشد ، آن را به خوبي بشناسد و براساس اين بينش و آگاهي ، در تصاويرو نقاشي هاي خود واقعيت ها راترسيم كند كه با دنياي كودكان منطبق و با دنياي بزرگسالان متفاوت باشد . بدترين نوع تصويرپردازي كه متاسفانه واقعي نيز به نظر مي رسيد ، متعلق به اولين دوره تصويرپردازي براي كودكان است . نوعي كه هنرمند تمايلي به ايجاد تغيير هايي در سبك هنري خود نداشت ، هنرمند همه چيز را زيبا وشيرين و دوست داشتني تصوير مي كرد . كودكان را با چانه هايي گرد و كودكانه ، لب هايي هميشه خندان ، همراه با بره هاي معصوم ، تولد سگ هاي زيبا و كوچك و .... ترسيم مي كرد . البته به اين تصويربايد يك پس زمينه شاد و سبز و زيبا را هم اضافه نمود . اين تصويرپردازي رمانتيك و احساسي ، فرسنگها از دنياي كودكان فاصله داشت . در اين تصويرپردازي كه طبعا غير واقعي بود ، كودك آنچنان نشان داده مي شد كه هنرمند بزرگسال فكر مي كرد . تصويري كه از دنياي واقعيت ها فاصله بسيار داشت . چنين سبكي نمي توانست با واقعيت هاي دنياي اطراف خود ستيز كند و يا از كنار آن ها به سادگي بگذرد ، در نتيجه عكس العمل و پاسخ به اين سبك هنري رمانتيك و احساسي ، گرايشي 180 درجه اي به واقعيت گرايي بود .

هنرمندان اين سبك جديد هنري چنين استدلال مي كردند كه دنيا را آنطور كه هست بايد ديد و روي استدلال خود ، اصرار داشتند . براي اين تصويرگران ، تاكيد در جزء جزء واقعيت مطرح بود و هيچ چيز - چه تلخ و چه شيرين - از قلم هنرمند نمي افتاد . هنرمند بالحظه لحظه و ذره ذره ي دنياي واقعي ، صادقانه برخورد مي كرد و دنيا را دقيقا با تمام جزئياتش به تصويرمي كشيد . اين تصويرپردازان معتقد بودند كه آنچه ترسيم مي شود ، براي كودكان زيبا نيست و احساس زيبايي را تنها زماني مي توان خلق كرد كه هنرمند واقعيت دنياي اطراف خود را با چشمان احساس خود ، انتخاب كند و سپس به وسيله دستاني حساس آن را به تصويردرآورد . لازم است هنرمند تصويرساز اطلاعات كاملي از تكنولوژي چاپ ، هنر رنگ شناسي وسبكهاي مختلف نقاشي و .... داشته باشد . چراكه اين آگاهي ها و اطلاعات ، بركيفيت و توانائي هاي هنري او مي افزود و از نظر كيفي نيز به كار غنا مي بخشيد . هنرمنداني كه در اين مرحله خاص از تصويرپردازي مطالب كودكان ظاهر شدند ، داراي سبك يك دستي نبودند و واقعيت از ديدگاه آن ها ، ر طيف و سيعي از سبك هاي هنري پرداخت مي شد . اين طيف وسيع بايك تنوع عظيم در تصويرپردازي ، دربين دو قطب قرار مي گرفت . بدين صورت كه يك قطب ، تصويرپردازي واقع بينانه قرار داشت و در قطب ديگر ، تصويرپردازي باتخيل گمراه كننده . هرچند تصويرپردازي در اين دو قطب متنوع بود ، ليكن تمام تصاوير براساس يك زيربنا و بنياد كلي قرار داشتند . چون تمام اين تصويرگران معتقد بودند تصاوير ي از طبعت يا انسان كه با يك رشته واقعيت هاي ضروري و اجباري گره خورده اند ، به گونه اي ترسم مي شوند كه نشان مي دهند يك مغز بزرگسال درباره آنها انديشيده و چشمان يك بزرگسال ، آن ها را ديده است . بنابراين در اين سبك خاص واقع گرايانه ، اولين موضوع مهمي كه مي شد مطرح كرد اين بود كه براساس چنين تفكري ، هرگز نمي توان يك الفباي خاص هنري براي تصويرپردازي مطالب كودكان يافت . چون در ترسيم واقعيت ، اين انديشه وچشم بزرگسال بود كه مي ديد وآنچه را كه كه مي ديد ، به كمك انديشه به تصويرمي كشيد .

گروهي از تصويرگران كودك معتقد بودند ، تصويري كه پرداخت مي كنند ،  براي كودك زيبا و جالب است . اعتقاد آن ها براين بود كه دنيايي را كه آن ها تصويرمي كنند ، آنقدر زيبا و ديدني است كه بايد در آن خيره شد . گروه ديگر تصويرسازان كه يك گام فراتر گذاشته ، معتقد بودند كه : اگر تصوير براي كودكان است ، بايد با موارد موضوع داستان صادقانه برخورد كنند و احساس و عاطفه ي داستان ، روح و فضاي داستان را به درون خود متجلي و منعكس كند . اين نگاهي واقع گرايانه به دنياي اطراف بود . دنياي واقعي به داستان ها راه يافته بود و تصويرپرداز نيز با دنياي داستان ، صادقانه برخورد كرده بود.



144
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: